مقاله ای درمورد تقویت مهارت نوشتن

دسته

در این مقاله چند تکنیک برای تقویت مهارت نوشتن شما آورده‌ایم و می‌گوییم یک متن خوب، چه ویژگی‌هایی دارد.

تکنیک‌هایی برای بهبود مهارت نوشتن

قبل از اینکه سراغ خصوصیات یک متن خوب برویم، بیاید درباره تکنیک‌هایی که به بهبود مهارت نویسندگی شما ختم می‌شود، صحبت کنیم.

همانطور که صحبت می‌کنید، بنویسید

به متنی که می‌نویسید به عنوان یک بمب نگاه نکنید! قرار نیست چیزی منفجر شود یا با خنثی سازی آن، جهان را نجات دهید!
همانطور که صحبت می‌کنید، جملات را بنویسید.
چطور در جملات خود از فاعل استفاده می‌کنید؟ در متن خود هم همانطور بنویسید.

حین صحبت کردن، جملات خود را با چه فعلی می‌بندید؟ دقیقاً همان فعل را در نوشتار آن متن هم بیاورید.

بارها برای من پیش آمده متنی بخوانم که نویسندۀ آن بعد از یک و نیم خط هیچ فعلی برای خاتمه دادن به جمله نیاورده است؛ فکر نکنم نیازی به توصیف حس و حالم بعد از رسیدن به انتهای جمله باشد.
در ۱۲ سال تحصیل مدرسه، یکی از محدود مواردی که می‌توانستیم به خوبی یاد بگیریم و تمرین کنیم، ساختار صحیح جمله است.

کتاب آموزش ویراستاری و درست‌نویسی از دکتر حسن ذوالفقاری

مبانی درست‌نویسی از ناصر نیکوبخت
زیاد بخوانید!

هر چه بیشتر بخوانید، ذهن شما برای نوشتن آماده‌تر می‌شود.
دایره لغات شما وابسته به میزان مطالعه شماست؛ شاید یک کلمه را بشناسید ولی وقتی آن را در متن‌های مختلف بخوانید و ببینید چگونه و در چه حالاتی کاربرد دارد، قضیه فرق دارد.

مهم است که قصدتان نوشتن در چه حوزه‌ای و با چه هدفی است؛ اما تلاش کنید متونی که برای خواندن انتخاب می‌کنید، موضوعات و سبک‌های مختلفی داشته باشند.

خواندن رمان‌های خارجی و ایرانی در تقویت قدرت توصیف شما اثر گذار است. داستان‌های کوتاه و بلند در ژانر‌های مختلف، کتاب‌های علمی، فلسفی و روانشناسی و … را در برنامه مطالعه خود بگذارید.

تنها به کتاب بسنده نکنید، سراغ مجلات علمی و روزنامه‌ها هم بروید و دانش خود را به‌روز نگه دارید.

وبلاگ‌گردی هم کمک زیادی به شما می‌کند؛ یکی از سایت‌هایی که منبع خوبی برای شماست، سایت متمم است؛ پست‌هایی که در متمم می‌خوانید هم نوشتار صحیحی دارد و هم به افزایش دانش شما کمک می‌کند.بنویسید، اصلاح کنید و دوباره بنویسید

نمی‌دانم این تکنیک را باید من در آوردی در نظر بگیرم یا نه، اگر جایی درباره آن خوانده‌اید حتما برایمان کامنت بدهید. 😊 یکی از کارهایی که خود من انجام می‌دادم، نوشتن، اصلاح و دوباره نوشتن بود. مراحل کار به این صورت است:

ابتدا یک موضوع برای نوشتن انتخاب می‌کنید، خوب بگردید و منابع خود را جمع‌آوری کنید؛ سپس بنویسید.

در مرحله دوم، متن را رها کنید و حداقل دو روز سراغ آن نیایید. وقتی در حال نوشتن یک متن هستید، ذهنتان ناخودآگاه تمام نوشته را درست در نظر می‌گیرد و اشتباهات از چشمتان دور می‌ماند.

در مرحله سوم، بعد از دو یا سه روز، متن خود را با صدای بلند بخوانید؛ حالا ایرادات متن را بهتر متوجه می‌شوید و می‌دانید در چه بخش‌هایی ساختار جملات مشکل دارد.

می‌توانید مدتی این سه مرحله را تکرار کنید و نتیجه را ببینید؛ یک مرحله چهارم هم هست که اگر آن را اجرا کنید، سرعت پیشرفتتان بیشتر می‌شود.

در مرحله چهارم از یک نفر بخواهید که متن شما را بخواند و ایرادات آن را برایتان مشخص کند. طبیعیتا شخصی که انتخاب می‌کنید باید دانش و تجربه بیشتری از شما داشته باشد.
از اشتباه کردن نترسید

پیش می‌آید که به خاطر ترس از اشتباه، خود را به چند تکنیک و اصول ساده محدود کنید؛ از خلاقیت و انجام کارهای جدید نترسید. تا زمانی که اشتباه نکنید، نقص‌های خود را پیدا نمی‌کنید و در نتیجه نمی‌توانید آن‌ها را رفع کنید!

اگر چیز جدیدی یاد می‌گیرید یا ایده‌ای دارید که از نتیجۀ آن مطمئن نیستید، از اجرای آن خودداری نکرده و حتماً تست کنید.
همیشه یادتان باشد که تجربه اولتان قرار نیست به عنوان یک شاهکار شناخته شود!نوشتن را رها نکنید
استمرار و تمرین در هر کاری پاسخگوست! سعی کنید در حد یک پاراگراف هم که شده، نوشتن را در برنامه روزانه خود داشته باشید.
نیازی نیست که در ابتدا روی انتخاب موضوع و طول آن حساس باشید، اما به مرور زمان، تنوع موضوعات و تعداد کلمات را بیشتر کنید.

نوشته‌های دیگران را تحلیل کنید

اگر قلم شخص خاصی را دوست دارید، آن را بررسی کنید؛ متون او را در موضوعات مختلف بخوانید، با این کار ساختار جملات و سبک او دستتان می‌آید.
نکات مثبت و منفی را در کارشان پیدا کنید. جمله‌های خاص، ترکیب‌ها و توصیفات جالب را بولد کنید.

🚩 هشدار: منظورمان از تقلید، دزدی نیست. سعی کنید از سبک و ایده‌های او، الهام بگیرید و تکنیک‌هایی را که استفاده کرده را، در خود تقویت کنید.

بعد از مدتی سبک خود را پیدا می‌کنید و دیگر نیازی به این کار نخواهید داشت؛ اما تحلیل آثار دیگران را در برنامه مطالعاتی خود بگنجانید.
حتی می‌توانید نوشته‌های دیگران را بازنویسی کنید؛ بازنویسی یا پارافریز متن هم یکی از راه‌هایی ست که به شما در تقویت مهارتتان کمک می‌کند؛ هم دایره لغات خود و هم مهارتتان در بازگو کردن مطالب را می‌سنجید. مقاله زیر را بخوانید تا بهتر با آن آشنا شوید.

متن‌های قدیمی خود را بخوانید

حتماً این کار را انجام دهید. وقتی مدتی می‌گذرد، خواندن نوشته‌های قدیمی احتمالاً یا به خنده‌تان میندازد و یا حالتان را بهم می‌زند!

دیدن پیشرفتتان به شما انگیزه مضاعف می‌دهد؛ گاهی ایراداتی در متن پیدا می‌کنید که همین حالا هم در نوشته‌هایتان وجود دارد.
یک متن خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟
حالا که تکنیک‌ها را تا حدی می‌دانید، نوبت می‌رسد به خصوصیات یک متن خوب و اینکه چطور باید به هر حالت برسید.
متن ساده باشد
ممکن است فکر کنید متنی که کلمات پیچیده دارد، بهتر است و اثرگذاری بیشتری دارد؛ در واقع کاملا برعکس است!
متن خوب، متنی است که مفاهیم پیچیده را به ساده‌ترین شکل ممکن؛ به مخاطب خود برساند.البته استثنائاتی هم وجود دارد؛ وقتی یک متن تخصصی می‌نویسید، طبیعی است که اصطلاحات تخصصی هم بخشی از آن است. برای مثال اگر در حال ترجمه متن تخصصی پزشکی یا ترجمه متون تخصصی مدیریت باشید، جملات تفاوت زیادی با ترجمه یک ایمیل معمولی خواهد داشت.

اما، ساختار کلی متن شما باید ساده باشد و خواننده را مجبور نکند که برای فهمیدن یک جمله، دو یا سه بار، آن را بخواند. هدف شما فهم خواننده است پس تا جای ممکن کار را برای او آسان کنید.چیزی که خواننده می‌خواهد را به او بدهد.

یک متن خوب چیزی است که پاسخ لازم به نیاز مخاطب و خواننده هدفش را بدهد.

قبل از شروع نوشتن به هدف متن فکر کنید و برای همان بنویسید؛ اگر در حال نوشتن داستان هستید، خواننده از خواندن توصیفات زیبا لذت می‌برد؛ اما اگر برای پست بلاگ می‌نویسید، مخاطب دوست دارد هر چه زودتر به جواب برسد.

اگر متن‌های شما این ویژگی را ندارد، خودتان را جای مخاطب بگذارید و سعی کنید از زاویه دید او به ماجرا و متن خود نگاه کنید.

جملات و پاراگراف‌های کوتاه دارد.

متنی که جملات کوتاه داشته و پاراگراف‌هایش بلند و سخت نباشد و شما حین خواندن آن مجبور نباشید مکث کنید یا به ابتدای خط برگردید، یک متن خوب است.

جملۀ بالا را چندبار خواندید؟ این جمله یک مثال عالی از ساختار غلط است.جملات خود را کوتاه کنید؛ دیگر کسی به دنبال خواندن بندهای ۶ خطی، نیست. هر چه اطلاعات را به قطعات کوچک‌تری تقسیم کنید، مغز بهتر آن را درک می‌کند.

🔵 بهتر است استفاده از کلمات ربطی مثل «بنابراین»، «در نتیجه» و … کمتر استفاده کنید؛

🔵 مطالب را بیش از حد کش ندهید؛

🔵 بیخیال آرایه‌های ادبی بی‌خود شوید.

اینجا آخر ماجرا نیست …
اگر شما هم تجربه‌ای دارید حتماً با ما در میان بگذارید. سعی کنید تمام موارد را انجام دهید، مطمئناً نتیجه مطلوب خواهد بود!

مشتاقانه منتظر نظرات شما هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *