چالش_صدروزه_وبلاگنویسی#
روز پنجاه و چهارم
امروز نوبت خودمه
چه چیزی شما را به زندگی وصل میکند؟
حضرت حافظ خیلی زیبا بیانش کرده:
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
این سوال فلسفی رو هر کس با توجه به دیدگاهش جواب میده که چه چیزی براش مهمترینه؟
برای من در درجه اول چون یک مادرم، مثل حافظ عشق مبنای تمام خواستههامه .چون علت برتری ما بر فرشتگان و درخواست خداوند به سجده آدم از فرشتگان وجود همین عشق بوده و وجه تمایز ما بر فرشتگانه. برای من وجود هر دو پسرم نقطه اتصالم به جهان و هستی و امیدبخش زندگیمه.
تا کسی مادر نشده باشه این احساس رو درک نخواهد کرد. خداوند را برای وجود و سلامتی پسرانم و این احساس بینظیر مادرانه در هر لحظه شکرگزارم.
اما بعد از این آنچه منو به جهان متصل میکنه خدمت به دیگرانه از هر طریقی که در توان و روزی دارم.
در حال حاضر به این نتیجه رسیدم که با نوشتن آنچه میدانم در اینجا و در کتابهایی که در دست چاپ دارم تجربیات زندگیمو در اختیار دیگران بگذارم. تا به حال از طریق مشاورههایی که همیشه برای دوست و آشنا و فامیل و خانواده و… بوده گذشته. اما مدتهاست با اوجگیری مدیا در زندگیهامون از این طریق سعی دارم بیشتر بهش بپردازم.
یکی از دلایل سایتزدنم و وبلاگنویسیم و کانال تلگرام و پیج اینستاگرامم همینه.
زکات دانش آموختنش به دیگرانه. که سودش هم میشه بهتر یادگرفتن خودت. انگار با این کار که جاری کردن برکت به زندگی دیگرانه, برکتی مضاعف به زندگی خودت هم جاری میشه؟
با بخشیدن هر نعمتی به جهانمون نعمتهای دیگری رو به سمت خودمون میکشونیم.
گاه نعمت بازگشته بهمون چندین برابر داده خودمونه.
قبول دارید؟ اگر نه .چرا؟