#چالش_صدروزه_وبلاگنویسی
روز هفتاد و ششم
روز یازدهم بنویسیم
«فراموش کنید.»
ژاک لاکان
حالا به نظر شما چطور میتونیم گذشتهی آزاردهندهی خودمون رو پشت سر بگذاریم و مدام با نشخوار کردنش، زندگی حالای خودمون رو تلخ نکنیم؟
میتونید در انجام این تمرین اگر دوست دارین تجربههای خودتون هم به اشتراک بگذارید، تا تاثیرش بیشتر بشه.
این سوال از اونجا تو ذهنم شکل گرفت که فرد نزدیکی در زندگیم مدام با یادآوری گذشته خودش رو آزار میده.
ممکنه شما هم چنین فردی رو دیده باشید یا زمانی خودتون هم چنین حالی رو تجربه کرده باشید.
در جواب به این سوال باید بگم که بله دیدم .
اما من خودم خوشبختانه چنین عادتی ندارم و بقول قدیمیا گذشته رو چراغ را آیندهام میکنم از تجربیاتم درس میگیرم و سعی میکنم تکرارش نکنم.
اما اطرافم کسانی رو دیدم و میبینم که با فراموش نکردن گذشتهشون و چسبیدن بهش هم خودشون و هم اطرافیانشون رو سالها آزار میدن.
چون درس نگرفتن هی اون حادثه براشون تکرار میشه تا یادش بگیرن و بتونن ازش گذر کنن و رشد کنم.
تا ما یاد نگیریم از گذشته پلی برای آیندهمون نسازیم رشد نمیکنیم. رشد تک تک ماست که رشد اطرافیانمونرو هم رقم میزنه. که رشد جهان رو دربر داره. اگر اینو درک کنیم جهانی بهتر خواهیم ساخت.
باشد که با درکش به درک دیگران کمک کنیم و جهانی زیباتر بسازیم. اگر درک کنیم که تنها نیستیم و جز با یکی شدن با دیگران نمیتونیم رشد کنیم به هیچ جا نخواهیم رسید.
اما یک راه حل عملی هم داره این فراموش کردن و اون نوشتن اون موضوع با تمام جزییاتشه برای یکبار و پاره کردن و دور ریختنش. ممکنه یادآوریش دردناک باشه اما فقط یکباره و برای همیشه از بین میره.
مثل تمیز کردن عفونتهای یک زخمه که دردآوره اما بسرعت اون زخمو التیام میبخشه!
اگر موافق نیستین کافیه یک قلم و کاغذ بردارید و امتحانش کنید!
بنظرتون این دیدم درسته؟ امتحانش کردید؟