مروری بر فیلم کمدی «روز موش خرما»

 

 

بازیگران: بیل مورای(فیل کانرز)

ـ اندی مک داول (ریتا)

ـ کریس الیوت (لری)

فیلم نامه: دنی رابین ـ هارولد رمیس براساس داستانی از دنی رابین

کارگردان: هارولد رمیس

۱۳۹ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۱۹۹۳

 

فیلم را بیشتر از دو سال پیش دیده بودم اما دیشب در دوره‌ی «طنز بانک» استاد شاهین کلانتری عزیز پیشنهاد دیدن‌اش را دادند. چون عاشق کمدی هستم. بعد از کلاس در فیلیمو یافتم‌اش و امروز بعد از ناهار دیدم‌اش و کلی با قهقهه خندیدم.

طنز جاری در فیلم بسیار عالی بیان شده است. با هر صحنه که تکرار یک روز است اما توالی تکرارش به علت تکراری نبودن حوادث و کمیک بودنش و حوادث جدیدی رخ می‌دهد اصلن تکراری نیست.

 

فیل کانرز، کارشناس آب‌وهوای بخش خبری تلویزیون، مردی مغرور، تلخ و ازخودراضی‌ است که چندان به دیگران اهمیت نمی‌دهد. او به همراه  هم‌کارِش ریتا و  فیلم‌بردارشان، مأمور می شود به شهر پانکستیوتاونی در پنسیلوانیا  برود تا گزارشی از  روز ۲ فوریه «روز جشنِ موش‌خرما» تهیه کند. جشنی نمادین که طی آن یک موش‌خرما که نام او نیز «فیل» است و شاید تکرار هر ساله سرنوشت موش‌خرما بر سرنوشت او سایه می‌افکند، آخرین روزِ زمستان را پیش‌بینی کند. از فردای آن روز فیل متوجه می‌شود در چرخه‌ی‌ تکرارشونده‌ی همان روز گیر افتاده است.

او که تحمل این وضع را ندارد با ریتا و همکارش در میان می‌گذارد اما وقتی متوجه می‌شود کسی حرفش را باور ندارد. او سعی می‌کند خود را با شرایط موجود وفق دهد. روند پذیرش شرایط که در روزهای اول با کارهای خطرناک‌اش همراه است روند فیلم را بسیار خنده‌دار و مهیج‌تر می‌سازد.

اما به مرور با پذیرش شرایط موجود و تغییرش در جهت مثبت و روز به روز بهتر شدن‌اش و انجام کارهایی مثل نواختن پیانو و مجسمه‌سازی‌ با یخ و دیگر کارهای جالب‌اش فیلم را جذاب‌تر می‌‌کند.

روندی که فیل طی می‌کند تا ریتا به او علاقه‌مند شود، بسیار جذاب عنوان شده و ریتمِ شیرین و رومانتیک هم به فیلم بخشیده است که در طولِ شکل‌گیری این علاقه‌مندی، فیلم لحظه به لحظه خنده‌دارتر می‌شود. فیل این روز تکراری را هر بار با ایده‌های بهتری طی می‌کند، پیانو و مجسمه سازی با یخ می‌آموزد و در پایان به جای اینکه از دوست قدیمی‌اش نِد، فرار کند، او را با خونگرمی در آغوش می‌کِشد، به پیرمردی کمک می‌کند تا نمیرد، برای همکارانش قهوه می‌آورد و حتی نظرِ آن‌ها را درباره‌ی زاویه‌ی درستِ دوربین برای تهیه‌ی گزارش می‌پرسد و آن‌ها را به تعجب وامی‌دارد …

او آدمِ دیگری می‌شود  اما تا آخرین دقایقِ این فیلمِ شیرین ما لبخند به لب می‌نشینیم و در عمل یاد می‌گیریم چگونه آدم بهتری باشیم.

 

 

فیلم چند نکته را به من آموخت:

۱.  لذت بردن از هر روز!

همانطور که فیل مجبور می‌شود یک روز را  بارها و بارها تکرار کند و سرانجام یاد می گیرد که راه‌هایی پیدا کند که به مسائل به شیوه‌ای متفاوت بنگرد. ما نیز می توانیم همین رویکرد را در پیش بگیریم.
مهم است که از “خودِ شرطی‌مان” فراتر رفته و با خود اصیل‌مان در تماس باشیم.

۲. در «زمان حال زیستن»

مهم است که قدردان این لحظات باشیم به جای اینکه در گذشته یا آینده گم شویم.

 

۳. تعامل با جهان پیرامون، و دوری از خودمحوری

فیل با پذیرش این موضوع بر شرایط تکراری خود غلبه می‌کند.

 

۴. خودتان را دوباره بسازید:

با انتخاب‌های‌تان شرایط قبلی را ارزیابی کرده و خود را اصلاح کنید.

 

۵. با تغییر خود همه چیز تغییر می‌کند.

 فیلم صحنه به صحنه در عمل به ما یادآور می‌شود که شما این قدرت را دارید که ویژگی‌ها، ارزش‌ها و عاداتی را که زندگی شما را  بهتر می‌کند، را یاد بگیرید. شما می‌توانید زندگی  و روابط خود را با انتخاب‌های درست بهتر و شیرین‌ تر کنید.

فیلم با این جمله فیل به ریتا که کل مفهوم فیلم را در بر دارد به پایان می‌رسد:

«مهم نیست فردا چی می‌شه، مهم نیست مردم چئ می‌گن مهم اینه که من خوشحالم. من دوستت دارم.»

#خوش_ببینید

#روز_موش_خرما

#فیلم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا