راپورت نشست ۱۶۵
۳ خرداد ۱۴۰۲
محفل امشب با پیشنهاد راپورتنویسی افراد حاضر در محفل توسط جناب مستطاب سلطانالعلما پایدارالسلطنۀ قمشهای قمشهزی، با شوری در سخنانشان آغازیدن گرفت، چه آغازیدنی!
نظر ایشان بر این بود که هر شب تمامی افراد حاضر راپورت نگاشته، ارائه دهند؛ چون دقت هر فرد بر نکتۀ خاصی میتواند باشد، راپورتهایی با موضوعات متفاوتی عرضه گشته، نتایج حاصله برای خوانندگان غائب و تمامی اعضای حاضر بهعلت تمرینی عملی مفیدتر خواهد شد.
اما با اعلام حضور جناب سروش خراسانی ملقب به سیاحالسلطنه و پیشنهاد خوانش روزنامۀ خاطرات …السلطنه، حکایات طنز است قرائت شد. آنچه در این خاطره برایم بسیار مضحک و نشاطافزا بود خوانش استادانهشان و طنز حکایت بود.
فیالمثل در حکایت امشب که ترکاندن دمبلِ (همان دمل) زدهشده بر نشیمنگاه وزیر تهران و مداوایش و شرح مبسوط حالات شاه و ملیجک دلقک بود، مرا که بسیار به خنده واداشت، چه خندیدنی!
درمورد حکیمالحکما که کارش مقبول وزیر تهران نیست و ردش میکند میگوید: «حکیمالحکما را که میبینم، باید پشت ابلیس پنهان شوم و خود را به دست مار غاشیه بسپارم» و وقتی حکیمباشی تولوزان ناگهانی بر دمبلش نیشتر زده میگوید: «انگار ملکالموت را دیدم و اکنون دارم از دار بقا میآیم.»
پس از خوانش حکایت، جناب مستطاب سلطانالعلما بر منبر تفسیر معانی لغات و افعال جلوس فرمودند و مصدر «استفراغاندن» که مصدر جعلی یا مصدر مجعول یا مصدر برساخته است را مفصلاً کنکاش نموده، حتی از نظر تاریخی با مثال بررسیدند و برایمان فهمش را راحتالحلقوم گردانیدند.
در همین راستا، سیاحالسلطنه نیز حکایت «پرنده» و «پرّنده» و تفاوتشان را حکایتیدند.
در ادامه، جناب مستطاب پایدارالسلطنه کتابهای زیر را با تأکید بر خواندن و حتی تهیهشان مجدداً معرفی نمودند:
۱. بازاندیشی زبان فارسی نوشتۀ داریوش آشوری، نشر مرکز (مقالۀ پیرامون نثر فارسی و واژهسازی)
۲. مجموعهمقالات هماندیشی واژهگزینی و اصطلاحشناسی
اشارتی به کتاب انسان خردمند و تفاوت سانسور در حکومت شوروی استالین و خروشچف شد و برای بار دوم حکایت دمبل وزیر تهران خوانده شد.
سپس نامۀ کوتاهی از میرزاملکمخان درمورد مهمانی سفارت و ظاهر و کمالات موسیو پرینتی و همسرش قرائت شد.
و در پایان، سیاحالسلطنه از راضیهخاتون راپورتچی جهت معرفی مجلۀ تراژدی شمارۀ ۶ بیبیخانم استرآبادی تشکر و به افراد حاضر در محفل قجری توصیه به تهیه نمودند.