نقش اومبرتو اکو در فلسفه و نشانهشناسی
نشانه شناسی دیدگاه ارزشمندی در مورد مطالعه رفتار ، شناخت و ارتباط انسان ارائه میدهد.
دانش روانکاوی که سیگموند فروید, بنیانگذار این دانش است, اغلب شامل تفسیر نمادها و علائم در درک فرآیندهای ناخودآگاه است. نشانه شناسی چارچوبی را برای کاوش در ابعاد نمادین روان فراهم میکند.
اومبرتو اکو در سال ۱۹۸۹ رئیس مرکز بینالمللی مطالعات نشانهشناسی و شناختی شد. همچنین در سال ۱۹۹۹ به عنوان رئیس موسسه مطالعات عالی انسانی در دانشگاه بولونیا منصوب شد.
بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاه های مختلف به اکو اعطا شد که در آنها سمینارهایی نیز برگزار کرد. در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۳، ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه، عنوان رسمی لژیون دونور (نشان افتخار) را به وی اهدا کرد.
همچنین جایزه شاهزاده آستوریاس برای ارتباطات و علوم انسانی و جایزه کیوتو در هنر و فلسفه به وی اهدا شد.
اکو از چندین دانشگاه در سراسر جهان از جمله هاروارد، کمبریج و سوربن مدرک افتخاری دریافت کرد و عضو بسیاری از انجمنهای معتبر دانشگاهی، از جمله آکادمی هنر و علوم آمریکا بود.
آثار وی به زبانهای بسیاری ترجمه شده است و تأثیر زیادی بر فرهنگ ادبی و فکری در سراسر جهان داشته است. او یک شخصیت کلیدی در توسعه پست مدرنیسم بود و بر بسیاری از نویسندگان و متفکران دیگر در این حوزه تأثیر گذاشت.
این نشانهشناس ایتالیایی یک چند زبانی بود که به چندین زبان از جمله ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی و انگلیسی صحبت میکرد. او همچنین یک خواننده مشتاق بود که هزاران کتاب را در کتابخانه شخصی خود جمعآوری کرد.
اومبرتو اکو (به ایتالیایی: Umberto Eco) (زاده ۵ ژانویه ۱۹۳۲-درگذشته ۱۹ فوریه ۲۰۱۶) نشانهشناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا از دانشگاه تورینو، در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد.[۱]
اومبرتو اکو بیشتر به رماننویس معروف است. درحالی که او در وهلهٔ اول یک نشانهشناس و فلسفهدان است و در برابر بیش از ۴۰ کتاب علمی و صدها مقاله، تنها هفت رمان نوشته است.
آثار اکو اغلب مضامینی مانند رابطه بین داستان و واقعیت، ماهیت زبان و ارتباطات، و نقش نمادها و نشانهها در فرهنگ بشری را مورد بررسی قرار میدهد.
وی یکی از مهمترین و پرکارترین و تأثیرگذارترین متفکران و اندیشمندان و روشنفکران قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم بهشمار میرفت و از جمله مهمترین زبانشناسان و نشانهشناسان ساختارگرا بود, آثار او همچنان توسط محققان در سراسر جهان مورد مطالعه و بحث قرار میگیرد.
اکو به طیف وسیعی از موضوعات علاقهمند بود و بسیاری از رشتههای مختلف را در کار خود گنجانده بود. او از فلسفه، ادبیات، تاریخ، زبانشناسی، مردمشناسی و بسیاری از زمینههای دیگر برای توسعه نظریات و ایدههای خود استفاده کرد. علاقه وی به نشانهشناسی (مطالعه نشانهها و نمادها) نقش عمدهای در کار او داشت. او نشانهشناسی را راهی برای درک چگونگی خلق معنا از طریق زبان و دیگر سیستمهای ارتباطی میدانست.
اومبرتو اکو در آثار خود به بررسی های متعدد در زمینه کاربرد علم نشانهشناسی پرداخته است.
▪️نشانه شناسی
علم نشانهشناسی همچنین به مطالعات نشانهشناسی یا معناشناسی, مطالعه علائم و نهادها و تفسیر معانی شناخته می شود ، مطالعه علائم و نشانهها، نمادها و تفسیر معنا است.
نشانهشناسی بررسی میکند که علائم و نمادها چگونه معنا را منتقل میکنند، چگونه تفسیر میشوند و چگونه در ارتباطات عمل میکنند. همچنین زمینه گستردهای است که شامل رشتههای مختلف، از جمله زبانشناسی، فلسفه، تئوری ادبی، مطالعات فرهنگی و هنرهای تجسمی است.
نشانهشناسی به فرآیند ایجاد معنا از طریق نشانهها اشاره دارد. این شامل تولید و تفسیر نشانهها در ارتباطات است.
مفاهیم کلیدی در نشانهشناسی عبارتند از:
نشانهها و نمادها
نشانهشناسی ماهیت نشانهها و نمادها و چگونگی نمایش آنها از چیز دیگری را بررسی میکند.
سیستمهای نشانه
سیستمهای نشانهای مختلفی مانند نشانههای زبانی (کلمات)، علائم بصری (تصاویر) و نشانههای اشارهای وجود دارند. هر سیستمی قوانین و قراردادهای خاص خود را دارد.
تحلیل نشانهشناسی
نشانهشناسان از روشهای تحلیلی برای تفسیر نشانهها در زمینههای مختلف مانند ادبیات، هنر، تبلیغات و فرهنگ استفاده میکنند. این تجزیه و تحلیل به کشف معانی پنهان و درک اینکه چگونه علائم، درک ما از جهان را شکل میدهد کمک میکند.
روابط نحوی و پارادایمیک
روابط نحوی شامل ترکیب نشانهها در یک دنباله (مثلاً کلمات در یک جمله) است، در حالی که روابط پارادایمیک شامل جایگزینی نشانهها در یک دسته است (مثلن انتخاب مترادف).
در روانشناسی، میتوان از نشانهشناسی برای تحلیل زبان به عنوان یک سیستم علائم و نمادها برای انتقال معنا بهرهمند شد.
همچنین، نشانهشناسیِ ارتباطات میتواند به تفسیر معانی منتقل شده از طریق علائم غیرکلامی مانند حرکات بدن و صورت کمک کند. در زمینه روانشناسی فرهنگی، نشانهشناسی به بررسی تأثیر نمادها و علائم فرهنگی بر شناخت و رفتار افراد میپردازد و در علوم شناختی به بررسی فرآیندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، و حل مسئله میپردازد.
کاربردهای نشانهشناسی در مطالعه روانشناسی
رسانه و تبلیغات, جایی است که عناصر بصری بر احساسات و نگرشها تأثیر میگذارند و در درک ذهنی و تفسیر افراد نقش بسزایی ایفا کند.
نشانهشناسی، به محققان در حوزه رسانه و تبلیغات این امکان را میدهد تا با بررسی روشهای مختلفِ اثرگذاری از طریق عناصر بصری، تأثیرات این روشها بر احساسات، نگرشها، و رفتار افراد را به دقت بررسی کنند.
از نشانه شناسان برجسته می توان به فردیناند دو سوسور، چارلز سندرز پیرس، رولان بارت و اومبرتو اکو اشاره کرد. نشانهشناسی در زمینههایی مانند زبانشناسی، مطالعات ارتباطی، مطالعات فرهنگی و تحلیل ادبی کاربرد دارد و به درک عمیقتر چگونگی ساخت و انتقال معنا از طریق نشانهها و نمادها کمک میکند.
همانطور که قبلا اشاره شد, اومبرتو اکو در آثار خود به بررسی های متعدد در زمینه های مختلف پرداخته است.
از جملهی این بررسیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. ایده تئوریهای توطئه و بررسی گسترده در مورد شیوه های عملکرد آنها در فرهنگ معاصر.
۲. کاوش در موضوع دوگانگی هویت یا تعدد هویت ها در درون افراد.
۳. ماهیت حقیقت و راه هایی که فرهنگ ها و جوامع مختلف نسخه های خود را از واقعیت می سازند.
کاوش وی در تئوریهای توطئه، رویکرد میانرشتهای او را با ترکیب نشانهشناسی، تاریخ و تحلیل فرهنگی به نمایش گذاشت. کار او در این زمینه نه تنها برای درک محتوای خاص تئوریهای توطئه، بلکه برای دستیابی به بینشهایی درباره پویاییهای فرهنگی و روانشناختی گستردهتر ارزشمند است.
توجه شما را به جزئیات بیشتری در مورد این جنبه از کار او جلب میکنیم:
نشانه شناسی توطئه
پیشینه اکو در نشانه شناسی، مطالعه نشانهها و نمادها، بر رویکرد او در درک نظریههای توطئه تأثیر گذاشت. او شیفته این بود که چگونه این نظریهها به عنوان شکلی از ارتباط عمل میکنند و چگونه نمادها و نشانهها برای ساختن روایتهای مفصل، دستکاری میشوند.
اومبرتواکو در رمان خود، گورستان پراگ به دنیای تئوریهای توطئه میپردازد و روایتی تاریخی را میبافد که منشأ و گسترش ایدئولوژیهای ضدیهودی و توطئهگرانه را در اروپا در اواخر قرن نوزدهم بررسی میکند.
به دلیل طرح پیچیده، جزئیات تاریخی و کاوش در جنبههای تاریک تاریخ اروپا این کتاب شناخته شده است. این رمان واقعیت و داستان را در هم میآمیزد تا روایتی قانع کننده ایجاد کند که ماهیت حقیقت و قدرتِ توطئهها را منعکس کند.
تأملی در فرهنگ معاصر
کاوشِ اکو در مورد تئوریهای توطئه فراتر از مقالات آکادمیک و داستانهای تخیلی بود. او اغلب مقالاتی مینوشت و مصاحبههایی انجام میداد و در مورد چگونگی تجلی تئوریهای توطئه در فرهنگ معاصر بحث میکرد. او جذابیت این نظریهها و عوامل روانی و فرهنگی را که به محبوبیت آنها کمک کرده است، تحلیل کرد.
عوامل فرهنگی و روانشناختی
آمبرتو علاقه مند بود تا بفهمد چرا افراد به سمت تئوریهای توطئه کشیده میشوند. او نقش ترس، عدم قطعیت و میل به توضیحات ساده را در پذیرش روایات توطئهآمیز بررسی کرد. کار او ابعاد فرهنگی و روانی تفکر توطئه را برجسته کرد.
اور-فاشیسم و تفکر توطئه: (Ur-Fascism)
آزادی و رهایی یک وظیفه پایان ناپذیر است، مقالهای از اومبرتو اکو در سال ۱۹۹۵
وی در مقاله خود اور-فاشیسم (فاشیسم ابدی)، ویژگیهای آنچه را که “اور-فاشیسم” یا فاشیسم ابدی نامید، شناسایی کرد. او به ارتباط بین فاشیسم و برخی ویژگیهای تفکر توطئهای، مانند آیین سنت و ترسِ از تنوع و رد کردن ارزشهای روشنگری، اشاره کرد.
ماهیت حقیقت
نشانه شناسی و ساختار حقیقت
آثار اومبرتو اکو اغلب به بررسی ماهیت حقیقت و راه هایی میپردازد که فرهنگها و جوامع مختلف نسخههای خود را از واقعیت میسازند. کاوش اومبرتو اکو در ماهیت حقیقت و ساختار واقعیت، موضوع اصلی بسیاری از آثار اوست.
کارهای آکادمیک او اغلب به روشهای تفسیر نشانهها و چگونگی شکلدهی درک ما از واقعیت میپردازد. وی تاکید کرد که حقیقت یک پدیده مطلق و ثابت نیست، بلکه از طریق فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی ساخته می شود.
نسبیگرایی و تفسیر
او از دیدگاه های مطلقگرایانه درباره حقیقت انتقاد داشت. او این ایده را بررسی کرد که حقیقت غالبن نسبی است و در معرض تفسیر است و تحت تأثیر دیدگاههای فرهنگی، تاریخی و فردی است.
مضامین پست مدرن
نوشتههای اومبرتو با مضامین پستمدرن همسو میشوند، که روایتهای بزرگ را زیر سوال میبرد و ایده یک حقیقت واحد و فراگیر را به چالش میکشد.
داستان به مثابه آینه واقعیت
اکو در رمان های خود اغلب از داستان به عنوان ابزاری برای کشف ماهیت حقیقت استفاده می کرد.
برای مثال نام گل سرخ و آونگ فوکو عناصری از رمز و راز و توطئه را در خود جای داده اند که اعتبار گزارش های تاریخی را زیر سوال می برد و خواننده را به در نظر گرفتن دیدگاه های متعدد درباره حقیقت به چالش می کشد.
زمینه تاریخی و دیدگاههای فرهنگی
کاوش اومبرتو از حقیقت همچنین شامل آگاهی دقیق از بافت تاریخی و دیدگاههای فرهنگی است.
او بررسی کرد که چگونه دورههای مختلف تاریخ یا زمینههای فرهنگی، نحوه درک و ساخت افراد از واقعیت را شکل میدهند.
آثار وی اغلب دقت تاریخی را با عناصر تخیلی ترکیب میکنند تا روایتهایی خلق کنند که پیچیدگی حقیقت را منعکس میکنند.
رسانه و اطلاعات نادرست
اکو همچنین نقش رسانهها و اطلاعات نادرست را در گسترش تئوریهای توطئه بررسی کرد. او نگران این بود که چگونه اطلاعات غلط می تواند گسترش یابد و اعتبار پیدا کند، به ویژه در عصر ارتباطات جمعی.
نقش زبان
زبان و توانایی آن در انتقال و دستکاری حقیقت، محور تحقیقات اکو بود.
او علاقه مند بود که چگونه زبان به عنوان رسانهای برای ساخت واقعیت عمل میکند و چگونه میتوان آن را برای اهداف مختلف، از جمله انتشار اطلاعات نادرست، دستکاری کرد.
کاوش در موضوع دوگانگی هویت یا تعدد هویتها در درون افراد
همچنین مطالعه نشانهها و نمادها، در کشف این دوگانگی نقش داشت.
او علاقهمند بود که نشانهها و نمادها چگونه به ساخت هویت کمک میکنند و چگونه افراد از این عناصر نشانه شناختی برای انتقال جنبههای مختلف خود استفاده میکنند.
در اینجا نگاهی دقیق تر به چگونگی درک اکو در مفهوم دوگانگی داریم:
شخصیت های ادبی
اکو در بسیاری از رمانهای خود شخصیتهایی با هویتهای پیچیده و چندوجهی خلق کرد.
این شخصیتها اغلب بین نقشهای مختلف حرکت میکنند و بر اساس موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند، شخصیتهای مختلفی را اتخاذ میکنند.
در رمان تحسین شده اکو نام گل رز شخصیت اصلی، ویلیام باسکرویل، راهبی است با عقل تیزبین و قدردانی عمیق از منطق و عقل.
ویلیام (در کتاب نام گل رز) علیرغم تعهد خود به زندگی رهبانی، مظهر دوگانگی است زیرا او همچنین یک چهره کارآگاه است و از مهارتهای تحلیلی خود برای حل یک سری قتل در یک صومعه قرون وسطایی استفاده میکند. این ترکیب نقشها بر پیچیدگی هویت تأکید میکند.
در رمان آونگ فوکو اکو موضوع دوگانگی را بیشتر بررسی میکند.
شخصیتهای رمان که درگیر خلق تئوریهای توطئه پیچیده هستند، اغلب خود را درگیر خط بین واقعیت و تخیل میبینند.
منابع:
[۱] ویکی پدیا
https://t.me/behtarinhayesoti