#چالش_صد_روزه_وبلاگنویسی
روز سی و هشتم
۲۷/۶/۱۴۰۲ دوشنبه
با چندین روز وقفه به علت سرماخوردگی شدید وتب و سردرد بدش, حال که بهترم برگشتم و البته از سرگذراندن یک بحران ناخوشایند و گاه تکرار شونده از طرف فردی که نمیشه کنارش گذاشت و بناچار باید سوخت و ساخت!
امروز در دوره کمپ ایده پزی هفتم جناب استاد کلانتری عزیز به موضوع فحش و فحاشی پرداختند.
من کلا مودبم و فحشام: بینزاکت و بیصفت و رذل و بیپدر و پدرسوختهاس. دیگه خیلی خیلی عصبانی بشم میگم کثافت بیشعور.
امروز که توی کلاس قرار شد این ایده فحش رو بصورت خوشهسازی بنویسیم و بعد در موردش داستانی هم سرکلاس نوشتیم. تجربه خوبی بود برام.
من حتی توی اون داستان نتونستم با تصویرسازی که کردم که از دست اون فرد عصبانیام و رفتم که بکشمش به فحش و داستانمو با فحاشی تموم کنم! اصن نتونستم.
واقعا نمیتونم. فکر میکنید چرا؟
شاید به نحوه زندگی خانوادگی و فرهنگی که درش رشد کردم برگرده. بزرگ شدن در کنار پدر و مادری مؤدب و با فرهنگ که هیچ گاه حرف زشت از دهانشان نشنیدم. پدری که عاشق مادرم و تمام فرزندانش بود و خانه به یمن وجودشان همیشه آرام و گرم و سراسر مهر بود.
تا به امروز به این موضوع به این شکل نیندیشیده بودم و توجه خاصی نداشتم. اما امروز هم توجهم به خودم و افکارم بیشتر شده و هم به رفتار و گفتار اطرافیانم.
با اینکه رشتهام جامعهشناسی و روانشناسیه تا به حال بهش دقت نکرده بودم و به تاثیرات خانواده و محیط از این جنبه نپرداخته بودم.
البته در نظر دارم حتما گستردهتر بهش از جنبههای مختلف بپردازم.
شما چی؟ چه جور آدمی هستید؟ آیا از آن دستهاید که مثل نقل و نبات همه را فحش باران میکنند یا از آندستهی مودب و بانزاکتید؟ تا به حال به کلامتان توجه کافی داشتهاید. به افکار و ذهنیاتتان چطور؟
در واگویه هاتان بخود چه میگویید؟
کلامتان با خود در خلوت چگونه است؟
به دیگران در دلتان چه فحشهایی میدهید؟
جواب تمام این سوالات بنظر ساده به شما میگوید که کیستید؟
کمی دقت برای خودشناسی خود بهای کمی است. لطفاً از هم اکنون به آن بپردازید!
که نپرداختن به آن مایه پشیمانیاست!