داستان بازی جادویی= تتریس= آتاری
کارگردان: جان اس. برد
تهیهکننده: جیلیان بری، لئونارد بلاواتنیک
گرگور کامرون، متیو وان
بازیگران
تارون اجرتون در نقش هنک راجرز
توبی جونز در نقش رابرت استین
نیکیتا افرموف در نقش الکسی پاژیتنوف
راجر آلام در نقش رابرت مکسول
آنتونی بویل در نقش کوین ماکسول
توگو ایگاوا در نقش هیروشی یامائوچی
کن یامامورا در نقش مینورو آراکاوا
بن مایلز در نقش هاوارد لینکلن
متیو مارش در نقش میخائیل گورباچف
ریک یان در نقش لری
فیلم سینمایی «تتریس» را در دورهی «سفیران حامیاندیش» استاد گرانقدرم جواد مرتضوی دیشب پیشنهاد دادند که من از فیلیمیوم امروز که عید فطر بود دیدم.
فیلم بیوگرافی دو تن از سازندگان تتریس و مروجش است که یکی از شوروی سوسیالیستی است (آلکسی پاجیتنوف) و دیگری مروج آن که امریکایی ست(هنک راجرز)
فیلم هم کمدی و هم جاسوسی است و دارای صحنههای جذاب و هیجانانگیز. من از صحنه بخش بندی که به شکل بازیها پازلبندی میشد هم لذت میبردم.
اگر بازیهای آتاری را در کودکیتان دوست داشتید لذت بیشتری خواهید برد.
آتاری» یکی از ابژههای نسلی ما ایرانیهاست. اوایل، فقط کسانی که به ژاپن یا عربستان میرفتند، به عنوان سوغاتی برای بچههای فامیل «آتاری» میآوردند. «آتاریها» معمولا یکی دوتا بازی بیشتر نداشت، یا ماشین مسابقهای بود، یا «خونهسازی».
«خونهسازی» نامی بود که بچههای ایرانی بر روی بازی «تتریس» گذاشته بودند. بعدتر، مغازههایی که از «کیش و دبی» جنس میآوردند، کنسول «آتاری» را هم عرضه کردند و به این شکل این دستگاه بازی جذاب و ساده، از انحصار درآمد و بقیه بچههای ایرانی نیز فرصت پیدا کردند تا یکی از آن داشته باشند. احتمالا همه ما حداقل یک نسخه «آتاری» با بازی «تتریس» یا همان «خونهسازی» داشتیم. البته این «آتاریها» کمکم به فراموشی سپرده شد، زیرا کنسول بازی «سونی ۱» به بازار آمد و به این شکل با «آتاری» خداحافظی کردیم، هرچند بازی «خونهسازی» بعدها راه خود را موبایلها باز کرد.
مکعبهایی که با چینشها و شکلهای متفاوت از بالای صفحه پایین میآیند و وقتی یک ردیف از آنها درست کنار هم قرار میگیرند، ناگهان ناپدید میشوند. همین ایدۀ ساده توانسته به طرز اعجابانگیزی در تمام جهان گسترش پیدا کند و به یکی از پرفروشترین و موفقترین بازیهای تاریخ تبدیل شود. بازی تتریس در ۶۵ پلتفرم مختلف عرضه شده که از این جهت در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است.
به گزارش فرادید؛ این بازی در سال ۱۹۸۴ در شوروی متولد شد. الکسی پاجیتنوف (Alexey Pajitnov)، کارمند مرکز کامپیوتری آکادمی علوم شوروی کسی بود که این بازی را در سال ۱۹۸۴ اختراع کرد. اما خود او تا چند سال بعد که به آمریکا مهاجرت کرد هیچ سهمی از درآمد هنگفت و بینالمللی این بازی نداشت.
در طی چند سال بعد از اختراع بازی، شرکتهای مختلفی در سراسر دنیا درگیر یک نزاع حقوقی برای در اختیار گرفتن حق امتیاز این بازی بودند؛ نزاعی که نهایتا با پیروزی شرکت نیتندو به پایان رسید. اما شخصیتی که توانست این پیروزی را برای نیتندو به ارمغان بیاورد هنک راجرز بود؛ یک بازیساز هلندیالاصل که قابلیتهای فوقالعادۀ بازی تتریس را خیلی زود شناسایی کرده بود.
فیلم «تتریس» روایت همین نزاع حقوقی بر سر مالکیت بازی است. شخصیت اصلی این فیلم هنک راجرز (با بازی تارون اجرتون) است که برای به دست آوردن حق امتیاز بازی به شوروی سفر میکند و در آنجا با گذشتن از هزارتوی پیچیدۀ توطئهها و مسائل سیاسی بالاخره به هدفی که دارد دست پیدا میکند. جذابیت فیلم در پیگیری هنک راجرز است که منجر به پیروزی او و افشای رقیبان خود میشود. شعار او که بسیار دوست داشتم و خود بیان میکند این است:
«ایدههای خوب مرز ندارند.»
شاید دقایق ابتدایی فیلم به نظرتان شبیه به یک مستند برسد که صرفا دارد یک ماجرای جالب را تعریف میکند؛ اما کمکم حالت داستانی و جذاب فیلم شکل میگیرد و لحظه به لحظه هیجان و علاقۀ مخاطب را بیشتر میکند.
ریتم پرشتاب فیلم و جابه جایی سریع بین فضاها و مکانهای مختلف (از آمریکا گرفته تا ژاپن و شوروی) باعث میشود که هیچ کسالت و رخوتی در مخاطب ایجاد نشود. یک لایۀ جذاب از جاسوسبازی و توطئه هم در دل داستان فیلم گنجانده شده که تعلیق و هیجان بیشتری به ماجرا میدهد؛ هیجانی که در آخرین صحنههای فیلم و در جریان تعقیب و گریز خیابانی به اوج خودش میرسد.
بازی پرشور و همدلیبرانگیز اگرتون نقش مهمی در جذابیت فیلم داشته است؛ او در فیلم طوری دربارۀ بازی تتریس صحبت میکند که دلتان میخواهد بلافاصله بعد از تمام شدن فیلم سراغ گوشیتان بروید و مشغول از بین بردن ردیفهای مکعب شوید!
البته فیلم خالی از ضعف هم نیست؛ مثلا جنبۀ سیاسی آن تا حدی بیش از اندازه سطحی و تبلیغاتی است و شخصیتهایش هم زیادی سیاه و سفید و اغراقشده هستند؛ آنها یا کاملا خوب و درستکارند یا کاملا دزد و دروغگو و مکار. با همۀ اینها در مجموع «تتریس» فیلمی سرگرمکننده و جذاب است، هرچند که نه به اندازۀ بازی تتریس!
فیلم تتریس (Tetris) داستان شکلگیری و انتشار و در نهایت به شهرت رسیدن بازی تتریس را روایت میکند و سکان کارگردانی آن را جاس اس بیرد در دست دارد و تارون اجرتون نقش اصلی آن را به خوبی به تصویر میکشد.
شعار فیلم سینمایی «تتریس» سه کلمه است: «بازی مرز ندارد». حتی اگر سرمایه و سیاست پشتیبان بازی نباشد، باز هم بازی راه خود را پیدا میکند. سه میلیارد انسان در روزگار ما با یکی از دستگاهها یا کنسولها بازی میکنند. بازی ایدهای جهانشمول و جهانگیر است، هرچند اگر ایدئولوژی و مکتب فکری نباشد.
با دیدن فیلم و یادآوری آن دوران و شهرتش و هیجان سالهای کودکی را مثل من دوباره آن روزها را تجربه خواهید کرد.
نمیخواهم این فیلم را تمام و کمال سیاسی خطاب کنم، اما تتریس خودخواسته یک اثر سیاسی آمریکایی است. جالب است که این فیلم که در دوران شوروی سوسیالیستی(میخاییل گورباچوف) میگذرد، در زمانی اکران میشود که تنشها در سیاست آمریکا بسیار بالاست و «کمونیسم» مانند یک کلمه کثیف تلقی میشود. به منظور حفظ سلامت عقل و احترام به زمان خودم و شما، از هر نوع فرو رفتن عمیق در سیاست آن زمان یا در حال حاضر خودداری میکنم. کافی است بگوییم که سال ۱۹۸۸، زمانی که داستان تتریس آغاز میشود، سال پرتلاطمی برای اتحاد جماهیر شوروی و میخائیل گورباچف بود.
با این تفاسیر، داستان تتریس را نمیتوان حداقل بدون اشاره به سیاست بین اتحاد جماهیر شوروی و بقیه جهان بیان کرد. تبلیغات ضد کمونیستی و یا طرفدار سرمایهداری در فیلم زیاد است.
اما گویا جالب است بدانید تتریس برای اولین بار در SXSW امسال یکی از بزرگترین جشنوارههای ایالات متحده که دولت آمریکا در آن دست دارد، به نمایش درآمد.
وجود زیباییشناسی و لحن مناسب، فیلم را سرگرمکننده نگه میدارد، و پیچها، چرخشها، و صحنه تعقیب و گریز پایانی با ماشین نیز چاشنی این سرگرمی هستند. اما با گذشت 90 دقیقه از تماشای تتریس، شما به عنوان مخاطب احساس میکنید که فیلم کمی طولانی است. این طولانی بودن مخاطب را کسل میکند و این یک مشکل مهم در این اثر است.
https://t.me/mahro1402
منبع:
vigiato.net
Cyberpajooh.com
Noandish.com