فیلم پرسونا Persona
این فیلم رو با معرفی استاد شاهین کلانتری دیدم. قبلن بارها پیشنهادشو دیده بودم اما پیداش نمیکردم تا این که با جستجوی فراوان یافتم. ۶ خرداد ماه دیدم و معمولن چند روزی میذارم تو ذهنم خیس بخوره تا ازش بنویسم. به علت بیماری خودم و خواهرم و این که برای درست کردن سایتم از فاطمه رضایی حدود بیست روز پیش قرار شد درستش کنه به تعویق افتاد. و در بخش پیش نویسم مونده بود که دیشب یادم افتاد.
فیلم تاثیرگذاریه به ویژه برای زنان. محدودیتهای زنان رو نشون میده و این که گاه به خاطر پیشداوریها و برخورد جامعه و مردها چه مشکلاتی خواسته و ناخواسته برای زنان پیش میاد. تقابل دو زن در دو موقعیت خاص بیمار و پرستار و نزدیک شدنشون در تنهایی و رنج یکسانی که در طی زندگی کشیدن و روز به روز در کشمکشها به هم نزدیک شدن رو خیلی خوب به تصویر میکشه. با دیدنش انگار فشارهای جامعه و محرومیتهای دو زن رو میاد و بعلت همذاتپنداری که میشه شاید درک فیلم رو راحتتر میکنه. شباهت ظاهری دو زن که بدون شک عمدی است و فیلم رو جذابتر میکنه و برای من این تصور رو ایجاد کرد که میخواد بگه مشکل تمام زنهاست که واقعیتی تلخ و گزنده است.. رابطه هر دو زن با مردها و فرزندشان و تاثیر همسان بر این رابطه، همسر خوب و مادر خوب بودن که چه فشارها و عواقبی رو تحمیل میکنه رو به خوبی نشون میده. که گاه جامعه بهش بیتفاوته و دیده نمیشه تا زمانی که به بیماری سخت منجر میشه.
این تعداد از فیلما برگمن رو دیدم:
۱. لبخندهای یک شب تابستانی (۱۹۵۷)
۲. چهره (۱۹۵۸)
۳. چشمه باکره(۱۹۶۰)
۴. نور زمستانی (۱۹۶۳)
۵. خاکاره و پولک (۱۹۵۳)
۶. چهره به چهره (۱۹۷۶)
۷. تخم مار (۱۹۷۷)
۸. سونات پاییزی (۱۹۷۸)
۹. صحنههایش از یک ازدواج (۱۹۷۳)
۱۰. تماس (۱۹۷۱)
۱۱. سکوت (۲.۱۶)
۱۲. توت فرنگیهای وحشی (۱۹۵۷)
همه اینها رو دیدم ولی فکر میکنم الان هم باید یکبار دیگه ببینم.چون بدون شک الان با دید دیگری خواهم دید و حتما مرورش رو خواهم گذاشت.
نمیدونم چند تا فیلم ندیده از برگمن دارم اما دلم میخواد اگر باز هم هست ببینم سبک کارش رو خیلی دوست دارم چون به اندیشیدن وامیداردت. و از جنبههای مختلف موشکافی میکنه اما در عین حال روند ساده و معمولی و مبتذل زندگی رو بهت نشون میده و این خیلی کارهاشو جذاب و حتی تحسین بر انگیز میکنه.
داستان زندگی دو زن را بازگو میکنه. یکی از آن دو، هنرپیشه موفقیه به نام الیزابت ولگر (لیو اولمان)، در ظاهر سی و چندساله که در حال حاضر از نوعی ضایعه روانی مرموز شبیه به اسکیزوفرنی رنج میبره که نشانه های عمده آن خاموشی و نوعی سستی و بی میله.که حاصل دوست نداشتن پسرشه که ناخواسته بوده.
دیگری پرستار جوان زیباییه به نام الما (بیبی اندرسون) بیست و پنج ساله که مسئولیت مراقبت از الیزابت را ابتدا در بیمارستان روانی و سپس در کلبه ای ساحلی بر عهده داره که متعلق به خانم روانپزشک معالج الیزابت و در عین حال سرپرست آلماست.
خلاصهی فیلم از این قراره: بازیگر تئاتر الیزابت فوگلر توانایی مکالمه را به کل از دست داده و به سکوت گراییده. موضوعی که بنا بر گفتهی دکتر علتی فیزیکی نداره و روان او باید مورد مکاشفه قرار بگیره به خاطر همین، دکتر تصمیم میگیره آلما، یکی از پرستاران جوان خود را که از نظر ظاهری شباهت عجیبی به الیزابت داره به ویلای خود در جزیرهی فارو بفرسته (همان جزیرهی معروفی که برگمان عموم فیلمهایش را آنجا نوشت) تا الیزابت بتونه توانایی صحبت خود را بازیابه. آنچه در زمان حضور این دو در خانهی ویلایی اتفاق میافته، هم میتونه رؤیایی باشه از کشش و نیاز این دو برای غرق شدن در دیگری و هم نگاهی به مضامین مختلفی که هنوز هم تازه و قابل بحث هستن: مادرانگی، جنسیت، هنر، روانشناسی و هویت از دست رفتهشون.
پیتر کووی، منتقد و مورخ مشهور بریتانیایی در مورد پرسونا میگه: «هر چه یک فرد در مورد پرسونا میگوید، دارای تناقض است چرا که مخالف حرف او نیز ممکن است تصدیق شود.»
منبع
Naghdehonari.ir
4 پاسخ
سلام خانم روحانی عزیز
سپاس از معرفی فیلم. شنا در روند دیدن فیلم عالی هستید.
سلام و درود برشما خانم امام جمعه عزیز. متشکر از لطفتون و حسن نظرتون. من از بچگی عاشق دیدن فیلم بودم و هنوز نمیتونم ازش دست بردارم.
درود بر خانم روحانی عزیز دوست خوبم جالب بود
اگه امکان تحلیل ویسی هم باشه نظرات تحلیلی شما ملموستر منتقل میشه
سلام ودرود بر استاد ارجمندم خانم نیکپور عزیزم متشکر که وقت گذاشتید و خواندید. چه پیشنهاد جالبی حتما در اولین فرصت انجامش میدم. شکر برای وجود نازنینتان.