روشهای شروع متن | چگونه نوشتهٔ خود را آغاز کنیم؟
در کتاب «ناخودآگاه در محیط کار» فصلی با عنوان «مواجهه با آیندهٔ مبهم» وجود دارد که آن را فرانچسکا کاردونا نوشته است (+).
کاردونا نوشتهٔ خود را چنین آغاز کرده است:
«بسیاری از سازمانها با آیندهای مبهم مواجهاند. قابلدرک است که این ابهام، سطح اضطراب و استرس را افزایش میدهد و به نقطهای میرساند که انسانها احساس درماندگی کرده و دیگر نمیتوانند فکر کنند. این وضعیت، همچنین میتواند کار کردن افراد با یکدیگر را دشوار کند.»
احتمالاً از خود میپرسید: «چه نکتهای در این مثال نهفته است؟ در کتابی که به سازمان و رفتار سازمانی میپردازد، متنی با موضوع آیندهٔ مبهم وجود دارد. اتفاقاً متن دقیقاً با جملاتی آغاز شده که به آیندهٔ مبهم سازمانها اشاره میکند. مگر کار دیگری هم میشد کرد؟ مگر انتظار دیگری داشتیم؟»
درست میگویید. ایرادی به کار کاردونا وارد نیست. اما به عنوان خوانندهای که به نویسندگی علاقه دارد، میتوانید سوال مهمی بپرسید: «آیا این تنها شیوهٔ ممکن برای شروع متن بود؟ یا فردی دیگر ممکن بود این متن را به شکل دیگری آغاز کند؟»
پاسخ را میدانیم: قطعاً این تنها روش شروع متن نبوده است. برای این که تفاوت رویکردها را بهتر حس کنید، این جمله را بخوانید: «احمق زیاده. به دور و بر خودت نگاه کن!»
نه. اشتباه نکنید. این جمله، در یک دعوای خانوادگی گفته نشده است. این جمله، «فریاد اعتراض مدیر بر سر کارمند» یا «برونریزی خشم یک سخنران در میانهٔ یک مناظرهٔ سیاسی» هم نیست.
این جملهٔ نخست یک مقالهٔ کاملاً علمی در حوزهٔ اقتصاد است. لری سامرز، اقتصاددان برجستهٔ آمریکایی و وزیر خزانهداری آمریکا در دوران اوباما، این جمله را سال ۱۹۷۹ در آغاز یک مقاله نوشته است. سامرز از منتقدان مطرحِ فرضیهٔ بازار کارآ در اقتصاد بود و معتقد بود که نباید رفتار بازیگران بازار را عاقلانه در نظر گرفت. به بیان دیگر، او معتقد بود که بیشتر مردم، چیزی از اقتصاد و بازار نمیفهمند و به همین علت، فرض رفتار اقتصاددانها که بازار و بازیگران آن را «عقلانی» میدانند، درست نیست.
سامرز نوشتههای بسیاری دارد. اما این مقالهٔ خاص، هرگز به شکل رسمی منتشر نشد (+). با این حال، عدم انتشار عمومی مقاله، اتفاق مهمی نبوده است. همین تکجمله، به مشهورترین جملهٔ سارمز تبدیل شده و در بسیاری حرفهایی که در نقد فرضیهٔ بازار کارآ میشود، این جملهٔ سامرز را – از مقالهای که کمتر کسی دیده و خوانده – نقل میکنند.
پس یک نوشته را میتوان به شکلهای دیگری هم شروع کرد. حتی میتوان یک نوشته را چنان تأثیرگذار شروع کرد که بدون خوانده شدن، اثر خود را بگذارد!
پیشنهاد ما این نیست که نوشتهٔ خود را همیشه به شکل انقلابی، آن هم با تأکید بر احمق بودن خواننده یا اطرافیان او آغاز کنید. بلکه با قرار دادن این دو مثال رو به روی هم، میخواهیم تأکید کنیم که روشهای متنوعی برای شروع یک متن وجود دارد و چند جملهٔ نخست در هر متن آنقدر اهمیت دارد که به شکل مستقل برایش وقت بگذارید.ب
لازم است به این نکته هم اشاره کنیم که تأکید ما در تمام این درس، بر «متن» و «نوشته» است. اما همین نکات را میتوان در سخنرانی، تهیهٔ پادکست، اسلایدسازی و سایر شیوههای ارائه مطلب و تولید محتوا هم مد نظر قرار داد.