قصار نویسی

▫️زیاد شعر بخوانید

یکی از راه‌های قوی‌شدن نثرتان خواندن شعرهای خوب است. 

شما هم به خواندن شعر کهن نیاز دارید و هم به شعر نو. 

مخصوصاً شعرهای خوب و قوی از شاعران برجسته‌ی نو تأثیر زیادی روی نثر شما می‌گذارند. 

خواندن نمونه‌های شعر سپید، گنجینه‌ی واژگان شما را به‌خصوص برای یافتن کلماتی با ظرفیت حسی بالا غنی‌تر می‌کند.

©️مهدی میرکیانی | بیایید داستان بنویسیم.

شعر برای من یک مسأله‌ی جدی است، مسئولیتی است که در مقابل وجود خودم احساس می‌کنم، یک جور جوابی است که باید به زندگی خودم بدهم.

©️فروغ فرخزاد

قیمت کتاب‌ها خیلی عادی دارد به یک میلیون و دو میلیون می‌رسد. کم‌کم کتاب‌فروشی‌ها هم مثل طلافروشی‌ها درهای مکانیزه می‌گذارند، از پشت شیشه دست تکان می‌دهیم، اگر دیدند موجهیم، شستی زیر پیشخان را فشار می‌دهند تا در باز شود و داخل شویم! 

حسین جاوید 

@Virastaar

کتاب‌ها، خاطرات مشترک نویسنده‌ها و خواننده‌ها هستند.

©️حسین رسول‌زاده، یادداشت‌های بی‌سرانجام

آنکه خانه‌ای ندارد در نوشتن خانه می‌کند.

©️تئودور آدورنو

خاطره‌هایمان به مرور بازسازی می‌شود زیرا آنها را خواسته یا ناخواسته دستکاری می‌کنیم.  دربارهٔ بعضی آدمهای خوش‌تعریف مضمون کوک می‌کنند که شرح فلان ماجرایشان طی سالیان چندین ورژن عوض کرده.  اعتراف کنم خاطرات خودم را وقتی روی کاغذ آورده‌ام انگار اصل ماجرا، مثل طرحهای اولیهٔ‌ تابلوهای نقاشان عهد رنسانس، زیر آخرین طرح پنهان و بلکه گم شده و حالا وقتی به واقعه فکر می‌کنم، نوشتهٔ ده سال پیشم را بهتر از اصل ماجرای چهل سال پیش به یاد می‌آورم.

©️محمد قائد، مجله‌ی کرگدن، اسفند ۱۴۰۱

من هنگام پیاده‌روی به بهترین اندیشه‌هایم دست یافته‌ام.

©️سورن کی‌یرکگارد

هر که باران باشد

روی چشم همه‌ی پنجره‌ها جا‌ دارد.

©️سیدعلی میرافضلی

اتفاق تنها می‌تواند در نوشته بیفتد. اتفاق نوشتاری. در بیرون نوشته هزار اتفاق هم نوشته را تکان نخواهد داد. اتفاق و تکانه‌ی خود نوشته است که حادثه ایجاد می‌گند. فلوبر هم‌ شاید همین را می‌گفت وقتی می‌گفت در زندگی بی‌حادثه‌ی من جمله‌ها حادثه‌هایند. یک صبر جمیل، صد شکیبایی، پیش شرط آن حادثه‌ی نوشتاری‌ست.

©️شهروز رشید

از پنج انگشت

آنکه زخمی‌ست

خاطره دارد

©️علیرضا روشن | کسره

فکر می‌کنم به‌خاطر نیاز درونی‌مان به غرزدن بود که زبان را گسترش دادیم.

©️لیلی تاملین

کاش، به جای ۲۴ ساعت، شبانه‌روز ۴۸ ساعت بود. در اين صورت ما ۵۰ درصد کمتر عمر می‌کرديم اما، در عوض، ۱۰۰ درصد به کار و زندگی‌مان می‌رسيديم. 

©️رضا قاسمی

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و لبخند بر لبانم می‌آورند.

©️پابلو نرودا

چیزی را که می‌نویسی تمام کن. به هر قیمتی تمامش کن.

©️استر فروید

پرتو نوشته‌تان را بتابانید روی زیبایی‌هایی که دیده نمی‌شود.

©️هرمز انصاری

می‌خواهی خاطراتت را حفظ کنی، آن‌ها را بنویس.

©️ایزابل آلنده

📌شما اهل نوشتن خاطراتتان هستید؟

اگه «نوشتن» یه مسابقه بود، پاک‌کن جاش سکوی قهرمانی بود و کاغذ و قلم به‌‌ترتیب در مکان‌های دوم و سوم می‌ایستادند. 

برای همين رده‌بندیه که توی راسته‌ی وراج‌ها هیشکی واسه قهرمان طاق نصرت نمی‌بنده.

©️یارعلی پورمقدم

من همیشه به آنها که می‌گویند یک شاعر باید صد صفحه بخواند و یک صفحه بنویسد، می‌گویم که علاوه بر این باید صد صفحه بنویسد و یک صفحه چاپ کند. چرا که خلاقیت و نوآوری در جریان کار است که ایجاد می‌شود، زیبایی و کمال هم در دور انداختن کارهای متوسط نمایان می‌شود.

©️بهزاد زرین‌پور

«هزار سال بزی و هزار سال نوروز بخور او مهرگان. تا ناژ سبز و زاغ سیاه و فلک اندر گشتن و شب به بیرون شدن و روز به اندر آمدن، تنت درست باد و دلت شاد باد.» 

قطعه‌ای از تفسیری کهن، محفوظ در کتابخانه‌ی خسروپاشا (ترکیه)  

«شادی» در باور و آیین گذشتگان نیکوسرشت ما خویشکاری در برابر ایزدان و ستیز با اهریمنان بوده است. در روزگار چیرگی اندوه، پاسداشت رسوم دیرین همچون نوروز بایستگی دوچندان دارد. سال نو خجسته و روزگارتان آباد باد.  

حسین جاوید 

@Virastaar

یک دلیل نویسنده شدنم آن بود که از نومیدی و تلخی و اندوه دنیای واقعی به درون امیدی بگریزم که با تخیلم می‌توانستم بیافرینم.

©️ری برادبری | ذِن در هنر نویسندگی

اگر به نوشتن عادت کنیم و هر وقت کمترین نیازی به آن حس کردیم دست به قلم ببریم، اشتهای نگارشیِ ما حفظ می‌شود.

نویسندگان، که نوشتن در برنامه‌ی روزانه‌ی آنان جا خوش کرده است، هم‌چنان که بی‌غذا نمی‌توان زیست، بی‌نوشتن نمی‌توانند عمر به سر برند. 

در حقیقت، نوشتن زندگیِ آنها شده است و، بی‌آن، زندگی برایشان معنی ندارد.

©️احمد سمیعی (گیلانی)|نگارش و ویرایش

آن‌قدر رمز و راز و معما در آثارم گنجانده‌ام که استادان قرن‌ها مشغولِ بحث بر سرِ منظورم خواهند بود؛

و این است یگانه راهِ تضمینِ جاودانگی.

جیمز جویس

اگه می‌خوای نمایشنامه‌نویس بشی باید تٓئاتر آینده رو ول کنی؛ اون راه خودش رو بلده پیدا کنه. برو بشو آبدارچی این گروه‌های کوچک نمایش؛ تازه اگه بپذیرنت. اول یاد بگیر ساختار نمایشنامه چیه و چه چیزهایی قابل اجراست و چه چیزی رو نمی‌شه اجرا کرد. بعد بشین و حداقل بیست‌تا نمایشنامه پشت سر هم بنویس. بعد اگه تونستی نمایشنامه‌ی بیست و یکم رو برای اجرای یکشنبه‌شب آماده کنی، خیلی خرشانسی!

©️نوئل کاورد | نمایشنامه‌ی «خنده‌ی امروز» | ترجمه‌ی سمیرانیک نوروزی  | نشر قطره

خدا نمی‌تواند گذشته را تغییر دهد، اما مورخان می‌توانند.

سمیوئل باتلر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا